فاطمه(س)، رایحه بهشتی است که مشام کفر هرگز او را نخواهد شنید.
نیـمـه شــب، تـابـــوت را بـرداشـتـنــد
بـــار غــــم بـر شــانـــه هـا بگذاشتنــد
هـفـت تــن، دنـبــال یـک پیکــر روان
وز پــی آن هـفــت تـن، هفـت آسمــان
شهادت بزرگ بانوی اسلام دخت بزرگوار پیامبر (ص) بر مسلمین جهان تسلیت باد «در بهاری غریبانه هرچند، لاله ها بی تو در خون نشستند بعد تو یازده سرو سرسبز هفت پشت خزان را شکستند»
« جای خالی یاس »
سنگها بر سوگ تو ندبه میخوانند؛ در غروبی که شاخه ات را شکسته بودند.
امشب، جای پای دوست، در خانه خالی است و ترنم مهربانی، بیحدیث حضور او، خاموش است.
... علی، شبانه یاس میکارد! شبانه، داغ دلش را به خاک میگوید؛ اگرچه فردا صبح، از سمت خانه همسایه بوی نان آید.
دوباره بغض حسن با حسین میگیرد.
و جای خالیِ مادر به خانه میپیچد.
کجاست فاطمه امشب؟ کجاست بانوی نور؟
فاطمه علیهاالسلام ، صبر لایزال نبوی بود که در هیأت عفتی سر به فلک کشیده، چادر به سر میکشید و در کوچه های مدینه، در تمام رهگذرهای هستی، حضور خدا را به کائنات، یادآور میشد.
سیلی ستم و تازیانه کینه را به جان خرید تا هجوم تندبادِ انکار، شمع یکتنه حقیقت را خاموش نکند.
افسوس از سوره کوثر که در آن خانه گِلین، همسایه اهالی غفلت و سنگدلی شد! آه از زمزمه های شرحه شرحه بتول که در نیمه شبِ سجاده و تسبیح، ارکان عرش را به لرزه میافکند! آه از ریحانه رسول خدا صلی ا لله علیه وآله که در مشام حسادتِ زمین، به هدر میرفت و چشمانِ حقیقت ستیز زمانه، رخساره طهارتش را طاقت نداشت.